عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان من شاعر نیستم و آدرس monazabel.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 6951
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 13
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 40
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 40
:: بازدید ماه : 42
:: بازدید سال : 196
:: بازدید کلی : 6951

RSS

Powered By
loxblog.Com

فرضیاتی که تاریخ را عوض کرد
9 اسفند 1388 ساعت 20:25 | بازدید : 272 | نوشته ‌شده به دست Ema Ahoora | ( نظرات )

 

 

منبع: گاردين

نشریه گاردین بخشی دارد به نام تاپ تن (Top 10) که در آن چهره‌هاس سرشناس ۱۰ کتاب یا موسیقی یا فیلم و یا اندیشه‌ی برتر یا بدتر را در زمینه‌ای مشخص انتخاب کنند. یکی از این موارد، انتخاب ۱۰ اندیشه‌ی تاریخ است. سه گزارش‌گر گاردین در گفت و گو با اساتید دانشگاه، ۱۰ اندیشه‌ای که مسیر تاریخ را عوض‌ کرده‌اند، به بحث گذاشته‌اند.

افلاطون

فلسفه‌ی افلاطون

در گفت و گو با انجی هابز، استاد فلسفه در دانشگاه واردیک

‌افلاطون اعتقاد داشت که همه‌ی آدم‌ها می‌خواهند به سعادت برسند و فلسفه‌ راهی است برای فهمیدن این‌که چطور می‌توان سعادتمند شد. فلسفه‌ی او در زمان خودش نظم جدیدی را پیشنهاد می‌کرد. یکی از رادیکال‌ترین افکار او، برابر انگاشتن سعادت و خوشبختی با هارمونی درونی روان انسان‌هاست.

اگر به اشعار هومر و دیگر شاعران یونانی که قبل از او زندگی می‌کردند، نگاه کنید؛ متوجه می‌شوید که پیش از افلاطون، خوشبختی مساله‌ی بیرونی بود و نه ذهنی. افلاطون گفت که عدالت و فضیلت در حقیقت در باطن ماست و در روح ما جا دارد.

ایده‌ی او پس از آن توسط مسیحیان بسط داده شد که نتیجه‌ا‌ش مفهوم «آگاهی» بود. این ایده، یکی از مهم‌ترین جریانات در تاریخ اخلاق و مذهب غرب است که تاثیر قابل توجه‌ای بر گسترش مسیحیت گذاشت.

گالیله

نظریه‌ی مرکزیت خورشید در جهان (کوپرنیکی)

در گفت و گو با رابرت مسی، عضو انجمن سلطنتی ستاره شناسی

اگرچه گالیله اولین کسی نبود که گفت زمین به دور خورشید می‌چرخد (حتا کوپرنیک هم اولین نفر نبود، طبق اسناد موجود، ستاره شناسی یونانی به نام آریستاکوس ۱۲۰۰ سال پیش از گالیله، این نظریه را مطرح کرده بود) اما کشف او به تئوری گردش زمین به دور خورشید، سندیت بخشید.

نظریه او پایه‌های اثباتی قدرتمندی داشت. او لکه‌های روی خورشید را کشف کرد و یکی از اولین افرادی بود که به وجود ماه‌هایی در سیاره‌ی مشتری پی برد.

این یافته‌ها نشان داد که زمین، تنها مرکز جهان نیست. او همچنین متوجه شد که کهکشان راه شیری، صرفاً یک مرکز تابش ندارد، بلکه متشکل از ستارگان متعددی است. این‌ها بزرگترین دستاوردهای عرصه‌ی ستاره شناسی است. مهم‌ترین کاری که گالیله انجام داد گشودن راه اندیشه‌ی کنکاش علمی در ستارگان با تلسکوپ و توانایی دیدن چیزهایی است که با چشم غیر مسلح نمی‌توان دید.

رنه دکارت

نظریه گرانش عمومی

در گفت و گو با مارتین ریز، پروفسور کیهان شناسی و فیزیک نجومی و استاد دانشگاه کمبریج

تئوری نیوتن، اولین سند برای اثبات این فرض بود که ریاضیات می‌تواند در فهم جهان طبیعی نقش داشته باشد.
حالا می‌توانیم کسوف را از یک قرن قبل، پیش‌بینی کنیم چون نظم مدار سیاره‌ها بسیار ساده است. اگر نیوتن نبود، شاید یک قرن یا بیشتر طول می‌کشید تا کسی پیدا شود و این نظریه را مطرح کند.

مفهوم نظم جهان (این‌که جهان تابع قواعد ریاضی است) در فرهنگ قرن هجدهم بسیار مهم بوده، نظریه‌ی جاذبه‌ی نیوتن هنوز هم اساس برنامه‌هایی است که هدف‌شان فرستادن کاوشگران فضایی به سیاره‌هاست.


ایزاک نیوتن

می‌اندیشم، پس هستم

در گفت و گو با جان کاتینگهام، پروفسور رشته‌ی فلسفه در دانشگاه ریدینگ و همکار گروه «یاران دکارت» کمبریج

دکارت با اعلام «‌می‌اندیشم، پس هستم»، موضوع اندیشیدن را در موضوع اصلی کنکاش قرار داد. او به جای آغاز بحث وجودی از فیزیک و جهان طبیعت، به سراغ اهمیت اندیشه‌ی فردی رفت و بین ذهن و ماده تفاوت قائل شد: محدوده‌ی علم که قابل اندازه‌گیری است و بخشی از واقعیت که نمی‌توان آن را به علم تعمیم دارد. این بخش اندیشه و آگاهی نام دارد.

دکارت را به درستی پدر فلسفه‌ی مدرن دانسته‌اند. دیدگاه او درباره‌ی اندیشه و آگاهی که آن را خارج از حوزه‌ی علم قرار داد، ایده‌ی بسیار مهمی بود که هنوز هم به آن می‌پردازیم. تفکر دکارت، امکان مطالعه‌ی جدی درباره‌ی ادراک و روانشناسی را فراهم آورد.



:: موضوعات مرتبط: my philosophy , ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
جهان غرب و تفكر سكولار،بین مسلمانان
14 شهريور 1389 ساعت 19:43 | بازدید : 264 | نوشته ‌شده به دست Ema Ahoora | ( نظرات )

 

 در مورد ریشه هاى بروز تفكر سكولار، جهان بینى مسلمانان و شرایط جهان اسلام، به طور كامل با غرب متفاوت بوده است. افزون بر این، نظام خاص كلیسا كه مانعى در راه دگرگونى وضع موجود بوده، روشنفكران آن دیار را وامى داشته است تا گمانه جدایى دین از سیاست را با شدت هر چه بیشتر مطرح سازند، در حالى كه در كشورهاى اسلامى چنین نبوده است. در تاریخ جوامع اسلامى، دین، هرگز طرفدار خودكامكان و ستمكاران نبوده بلكه پایگاه مستضعفان و محرومان و خاستگاه انقلاب هاى اجتماعى بوده است.
توده هاى مردم نیز به اسلام معتقد بوده اند و همین مسأله باعث شده كه تنها آن دسته از نظام سیاسى كه بر مبناى قوانین اسلام استواراند، از حمایت گسترده مردم برخوردار شوند.
بنابراین، اقتباس مكتب سكولاریسم به وسیله برخى نخبگان و حاكمان كشورهاى اسلامى، قابل توجیه نیست و ورود این مكتب كه زاییده شرایط خاص مسیحیت و تاریخ اروپا مى باشد، به جهان اسلام به هیچ وجه صحیح نبوده است. 

                                                                                    به ادامه مطلب توجه کنید           

         

 



:: موضوعات مرتبط: my philosophy , ,
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
سکولاریسم
7 مرداد 1389 ساعت 19:43 | بازدید : 287 | نوشته ‌شده به دست Ema Ahoora | ( نظرات )

سكولار از ریشه لاتینى (suecularis) و (sueeculum) به معناى
روزگار یا دنیا ریشه مى گیرد و در اندیشه سیاسى غرب، به صورت اصطلاحى در آمده است
كه، به جاى «دنیوى» در مقابل «دینى» به كار مى رود. به عبارت دیگر، در تفكر غربى،
چیزى را كه مربوط به این دنیا و بى ارتباط با مسایل دینى و اخروى باشد، سكولار مى
گویند.برای سکولاریسم مترادف‌های بسیاری همانند: علمانیت؛ و لادینی (به عربی)،
دنیاویت و گیتی‌گرایی، اصالت امور دنیوی، عرفی شدن، دنیا پرستی، جدا انگاری دین و
دنیا، «غیر مقدس و غیر روحانی»، افول دین، همنوایی با این دنیا، رهایی جامعه از قید
دین، و در معانی عقلانیت، علم‌گرایی،‌ نوگرایی و مدرنیسم و این جهانی، جابجایی
باورها و نهادهای دینی، تقدس‌زدایی از عالم و جامعه و غیره ذکر شده است.

  به ادامه مطلب توجه
کنید       
  


 

   

     



:: موضوعات مرتبط: my philosophy , ,
:: برچسب‌ها: سکولاریسم ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
هایدگر و زمان
12 مرداد 1389 ساعت 7:53 | بازدید : 257 | نوشته ‌شده به دست Ema Ahoora | ( نظرات )

زمان در دیدگاه هایدگر

هایدگر زمان را به سه نوع زمان روزمره و زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم می کند. در بحث زمان روزمره می گوید که زمان آن چیزی ست که اتفاقات در آن رخ می دهند. زمان در موجود تغییر پذیر اتفاق می افتد. پس تغییر در زمان است. تکرار دوره ای ست. هر دوره تداوم زمانی یکسانی دارد. ما می توانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنونی زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیش تر و پس تر (بعدتر) از خود دارد. زمان یکسان و همگن است. ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمی دهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است. هایدگر می پرسد که این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟

                    به ادامه مطلب توجه کنید



:: موضوعات مرتبط: my philosophy , ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد